علي مع القرآن والقرآن مع علي
حاكم نيشابورى در المستدرك على الصحيحين مىنويسد:
(4566)- [3: 121] أَخْبَرَنَا أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحَفِيدُ، ثنا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ نَصْرٍ، ثنا عَمْرُو بْنُ طَلْحَةَ الْقَنَّادُ الثِّقَةُ الْمَأْمُونُ، ثنا عَلِيُّ بْنُ هَاشِمِ بْنِ الْبَرِيدِ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبُو سَعِيدٍ التَّيْمِيُّ، عَنْ أَبِي ثَابِتٍ مَوْلَى أَبِي ذَرٍّ، قَالَ: كُنْتُ مَعَ عَلِيٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يَوْمَ الْجَمَلِ، فَلَمَّا رَأَيْتُ عَائِشَةَ وَاقِفَةً دَخَلَنِي بَعْضُ مَا يَدْخُلُ النَّاسَ، فَكَشَفَ اللَّهُ عَنِّي ذَلِكَ عِنْدَ صَلاةِ الظُّهْرِ، فَقَاتَلْتُ مَعَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، فَلَمَّا فَرَغَ ذَهَبْتُ إِلَى الْمَدِينَةِ، فَأَتَيْتُ أُمَّ سَلَمَةَ، فَقُلْتُ: إِنِّي وَاللَّهِ مَا جِئْتُ أَسْأَلُ طَعَامًا وَلا شَرَابًا وَلَكِنِّي مَوْلَى لأَبِي ذَرٍّ، فَقَالَتْ: مَرْحَبًا فَقَصَصْتُ عَلَيْهَا قِصَّتِي، فَقَالَتْ: أَيْنَ كُنْتَ حِينَ طَارَتِ الْقُلُوبُ مَطَائِرَهَا؟ قُلْتُ: إِلَى حَيْثُ كَشَفَ اللَّهُ ذَلِكَ عَنِّي عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ، قَالَ: أَحْسَنْتَ، سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: ” عَلِيٌّ مَعَ الْقُرْآنِ، وَالْقُرْآنُ مَعَ عَلِيٍّ لَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ “.
در روز جمل، وقتى چشمم به «عايشه» افتاد كه ايستاده بود، پارهاى از خيالات كه در دل ديگران وارد مىشود، در دل من پديد آمد، هنگام نماز ظهر، خداوند شك و ترديد را از دل من برطرف ساخت و سرانجام به پشتيبانى از حضرت على عليه السّلام با دشمنان او نبرد كردم. پس از پايان جنگ به مدينه بازگشتم. و به خانه «امّ سلمه» رفتم و به او گفتم: به خدا سوگند! به منظور درخواست خوراكى و آشاميدنى به خانه تو نيامدهام. من آزاده شده «ابوذر» هستم.
ام سلمه، به من خوش آمد گفت و من حكايت حال خود را در روز جمل بازگو كردم. «ام سلمه» گفت: آنگاه كجا بودى كه دلها به سوى منطقه پرواز خود مىرفتند؟ در پاسخ گفتم: تا آنجا پرواز كردم كه خداوند پرده شك را از چشم دل من برطرف كرد و در هنگام ظهر، دروازه حقيقت به روى من گشوده شد و در راه حقيقت، از جان گذشته و عاشقانه با دشمنان نبرد كردم.
ام سلمه، از شنيدن سخنان من، شادمان گشت و به من آفرين گفت و اظهار داشت: از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم كه فرمود:
على همراه قرآن است و قرآن نيز همراه با على عليه السّلام است. هيچگاه على عليه السّلام از قرآن و قرآن از على عليه السّلام، جدا نمىشوند تا اين كه كنار حوض كوثر بر من وارد شوند.
حاكم نيشابورى بعد از نقل اين روايت مىگويد:
هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحُ الإِسْنَادِ، وَأَبُو سَعِيدٍ التَّيْمِيُّ هُوَ عُقَيْصَاءُ ثِقَةٌ مَأْمُونٌ، وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ
اين روايت سندش صحيح و ابوسعيد التيمى همان عقيصاء است كه ثقه و مورد اعتماد است؛ ولى بخارى و مسلم آن را نقل نكردهاند.
شمیم عطر رحمن
امام باقر (ع) و جایگاه قرآن
با استناد به آموزه های دینی و روایی، امامان معصوم(ع) شایسته ترین ترجمان وحی و آشناترین افراد به تفسیر و تأویل آیات قرآن هستند. بنابراین اگر تشنگان معارف الهی بخواهند از چشمه سار وحی سیراب شوند، باید پوینده راه آن بزرگواران باشند. حضرت علی(ع) در این زمینه می فرماید:…نحن احقّ النّاس به…؛( نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خطبه 125، ص 238.) ما امامان معصوم(ع) برای تفسیر قرآن از همه مردم شایسته تر هستیم. بر این اساس امام محمد باقر(ع) می فرماید: ما یستطیع احدٌ ان یدّعی انّ عنده جمیع القرآن کلّه ظاهره و باطنه غیر الاوصیاء؛(اصول کافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج 1، ص 228.) کسی به غیر از جانشینان پیامبر(ص) نمی تواند ادّعا کند که تمام قرآن، ظاهر و باطنش،نزد اوست و نیز می فرماید:انّ من علم ما اوتینا تفسیر القرآن و احکامه؛(اصول کافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج 1، ص 228).حقیقتاً دانشی که به ما داده شده است همان تفسیر قرآن و بیان احکام آن است.
پنجمین خورشید امامت باز در این راستا می فرماید: فانّما علی النّاس ان یقرؤا القرآن کما انزل فاذا احتاجوا الی تفسیره فالاهتداء بنا و الینا؛(تفسیر الفرات، شیخ ابوالقاسم فرات کوفی، ص 258.) وظیفه مردم آن است که قرآن را طبق آن چه نازل شده است قرائت کنند. ولی اگر به تفسیر نیاز داشته باشند، هدایت و تفسیر بر عهده ماست. این آگاهی به کتاب الهی، وظیفه ای را بر عهده پیشوایان معصوم(ع) قرار داده و آن هدایت انسان ها جهت شناخت حقیقی آیات قرآن است، هدایتی که نتیجه اش معرفت کامل است.
قرآن در نگاه امام صادق(ع)
کلام الهی، جلوه ای از قدرت و علم و حکمت خداست و آیات قرآن،هریک نشانه ای از عظمت الهی است. امام صادق(ع) در زمینه جلوه گاه بودن قرآن برای ذات مقدس خدا البته برای چشم های بیدار ودلهای آگاه می فرماید : لقدتجلی الله لخلقه فی کلامه و لکنهم لایبصرون تجلی کرده است ولی آنان خدا را نمی بینند.بحارالانوار ج89ص107.خود خداوند بر خلق خویش در کلام
معارف قرآن بی پایان است. به تعبیر خود قرآن (تبیانا لکل شیی ء)است; بیانگر هرچیز. هر پند و حکمت، هر حکم و قانون، هر علم ودانش ریشه در قرآن دارد. حتی برای آگاهی از سرگذشت پیشینیان وسرنوشت آیندگان و دانشهای آسمان و زمین باید به قرآن نگریست وبه کمک اهل بیت علیهم السلام ، از این منبع و گنجینه کامل بهره گرفت. امام صادق(ع) می فرماید:
«خداوند بی همتا و قدرتمند، کتاب خویش را بر شما نازل فرمود واو راستگو و نیکوکار است. در قرآن، خبر شما و خبر آنان که پیش از شما بودند و آنان که پس از شما خواهند آمد، همچنین خبرآسمان و زمین است…»
و در سخن (کافی ج2ص599) دیگری به جنبه تبیان بودن قرآن چنین اشاره می فرماید:
(ان الله انزل فی القرآن تبیان کل شی ء، حتی و الله ما ترک شیئایحتاج العباد الیه الا بینه للناس…) (بحارالانوار ج89ص81)
خداوند در قرآن، بیان هرچیز را نازل کرده است. به خدا قسم هیچ چیزی را که بندگان به آن نیازمندند، فروگذار نکرده و برای مردم بیان فرموده است.
قرآن، عهدی استوار میان خدا و مردم است و آیات این کتاب، متن این عهدنامه را بیان می کند. در عهد نامه باید نگریست، به آن باید پای بند بود، مفاد آن را نباید زیر پاگذاشت. امام صادق(ع)درباره این عهدنامه و لزوم تلاوت بخشی از آن در هرروز، چنین می فرماید:
«القرآن عهدالله الی خلقه، فقد ینبغی للمرء المسلم ان ینظرفی عهده و ان یقراء منه فی کل یوم خمسین آیه »(وسائل الشیعه ج4ص849)
قرآن عهد خداوند نسبت به بندگان اوست. سزاوار است که یک انسان مسلمان در این عهدنامه الهی بنگرد و هر روز پنجاه آیه از آن رابخواند.
روشن است که مرور بر مفاد یک عهدنامه، برای یادآوری از آن قرارداد و رعایت آن در عمل است. میثاق خدا با بندگان برشناختن احکام الهی و عبرت گرفتن از حکایات قرآن و عمل به اوامر او وتدبر در آیات است. جالب است که امام صادق(ع) وقتی می خواست قرآن تلاوت کند، قرآن را که به دست راست خویش می گرفت، دعایی می خواندکه به عهد بودن قرآن و تعهدات انسان در قبال این قرار داد،اشاره دارد. مضمون آن دعا چنین است:
«خداوندا! من عهد و کتاب تو را گشودم. خدایا! نگاهم را در این کتاب، عبادت قرار بده و قرائتم را تفکر، و تفکرم را عبرت آموزی. خدایا! مرا از آنان قرار بده که از مواعظ تو در این کتاب، پند می گیرند و از نافرمانی ات پرهیز می کنند. وقتی کتاب تورا می خوانم، بر دل و گوشم مهر مزن و بر دیدگانم پرده میفکن وقرائت مرا خالی از تدبر مگردان، بلکه مرا چنان قرار بده که درآیات و احکامش ژرف بنگرم، دستورهای دین تو را بگیرم و عمل کنم و نگاه مرا در این کتاب، غافلانه و قرائتم را بیهوده و بی ثمرمساز.» (بحارالانوار ج95ص5)
دیدگاه حضرت سجاد علیه السلام در مورد قرآن
حضرت امام سجاد علیه السلام همواره جایگاه قرآن در جامعه و اهمیّت آن را تبیین میفرمود و خود در قرائت آن اهتمام داشت و آیههای آن را برای اصحابش تفسیر میفرمود.
دربحارالانوار، ج 46، ص 107، حدیث 102 به نقل از اصول کافی به چند حدیث در این باره اشاره شده است:
1- امام سجاد علیه السلام فرمود:« اگر تمام مردم در مشرق و مغرب عالم بمیرند، اگر قرآن با من باشد، من هرگز دچار وحشت نخواهم شد. »
2-امام سجاد علیه السلام هنگامی که آیه «مالک یوم الدین» را تلاوت میکرد، آنقدر آن را تکرار می کرد که نزدیک بود قالب تهی کند.
3- امام سجاد علیه السلام فرمود:« آیات قرآن خزائن علم است. پس هر گاه خزینه ای را باز نمودی برای تو شایسته است که به آنچه در آن است به دقت به آن بنگری.»
4-امام چهارم فرمود:« بر شما باد به تلاوت قرآن! چرا که خداوند بهشت را با دست قدرت خود آفرید، یک خشت از طلا و یک خشت از نقره و ملاط آن را از مشک قرار داد و خاکش را از زعفران و سنگهایش را از لوء لوء. آنگاه درجات بهشت را به قدر آیات قرآن قرار داد. پس هر کس در دنیا قرآن خوانده باشد، خدا به او میگوید:« بخوان و بالا برو.» و بالاترین درجات بهشت مخصوص پیامبران و صدیقین است.
4ـ امام چهارم فرمود:« هر کس قرآن را در مکه ختم کند، نمی میرد مگر اینکه رسول الله صلی الله علیه و آله را ببیند و منزلش را در بهشت مشاهده کند.»
تأویل به حضرت مهدی در آیاتی از قرآن
در کتاب بحارالانوار، ج 52 ، ص 314 ، حدیث 8 روایت شده است :
روزی ابوحنیفه به حضور امام صادق علیه السلام رسید. امام به او فرمود:
بگو در آیه18سوره سبأ « سیروا فیها لیالی و ایاما ]منین»منظور کدام زمین است؟
ابو حنیفه پاسخ داد:« گمان میکنم مقصود، سرزمین میان مکه و مدینه است .»
امام صادق علیه السلام رو به اصحابش کرد و فرمود:« مگر مردم میان مکه و مدینه غارت نمیشوند و امنیت جانی دارند؟»
اصحاب گفتند: آری.
امام صادق علیه السلام پرسید:« ای ابوحنیفه، بگو در آیه 97سوره آل عمران « و من دخل کان آمنا » مقصود، کدام زمین است؟»
ابوحنیفه گفت:« کعبه»
امام علیه السلام فرمود:« با وجودی که حجاج بن یوسف کنار مسجدالحرام منجنیق نصب کرد و ابن زبیر را در کعبه کشت، معتقدی که ابن زبیر در آنجا در امان بود؟
ابوحنیفه نتوانست پاسخی بگوید.
وقتی ابو حنیفه بیرون رفت، ابوبکر حضرمی به امام عرض کرد:« فدایت گردم! پاسخ این دو پرسش چیست؟
امام علیه السلام فرمود:« ای ابوبکر، آیهی « سیرو فیها لیالی و آیاما آمنین » دربارهی زمان قائم آل محمد است و تفسیر آیهی « و من دخله کان آمناً » این است که هر کس با او بیعت کند و در زمره یاران او در آید، در امان خواهد بود.
menhc.com/m
حضرت مهدی (ع) در قرآن از دیدگاه اهل سنت
بقیه الله خیر لکم ………سوره هود آیه ۸۶ بقیه در لغت به معنی باز مانده و یادگاری است که از دیگری به جای ماند یا کسی آن را از خود به جای نهد تمامی پیامبران و پیشوایان بزرگ الهی و تمامی انباء و جانشینان انبیاء و تمامی ائمه بقیه الله هستند .
شبلنجی دانشمند اهل سنت در کتاب نور الابصار ص ۱۷۲ و علامه ابن صباغ مالکی در کتاب الفصول المهمه باب ۱۲ روایت کرده اند که : هنگامه مهدی قیام کند پشت به کعبه دهد و یارانش نزد او گرد آید پس اولین چیزی که میگوید این آیه میباشد بقیه الله خیر لکم سپس میفرماید: منم بقیه الله ….. باقی گذارده خدا و خلیفه او و حجت او بر شما پس از آن کسی بر آن حضرت سلام نمیکند
مگر اینکه میگوید :السلام علیک یا بقیه الله فی الارض (سلام بر تو ای باقی گذارده خداوند در زمینش )پرفسور هانری کولبن میگوید: شیعه تنها مذهبی است که در آن ارتباط بین آسمان و زمین با ارتباط با مهدی برقرار میباشد . آری از این سلسله عظیم و کاروان بزرگ انبیاء و اوصیا و اولیای الهی که رابط بین آسمان و زمین بوده اند فقط یه شخص باقی مانده است آری فقط یک نفر (یعنی آخرین سفیر)یک نفری که رابط بین خدا و بندگان اوست نه تنها رابط که خلیفه خداوندی و بقیه الله (باقی گذارده خداوند در زمین )است .
ان الساعه الله لاریب فیها (سوره حج آیه هفت)سیوطی مفسر اهل سنت در تفسیر خویش در مورد این آیه از سنن ابی داود از تابو سعید خدری صحابه معروف روایت کرده که رسول خدا فرموده ساعت برپای نشود تا وقتی مهدی از من در زمین به حکومت برسد قل لا ینفع الدین کفروا ایمانهم ولا هم ینظرون (سوره سجده آیه ۲۹ ) بگو روز پیروزی و فتح کسانی را که کفر ورزیدند ایمان آوردند سود نبخشد و به آنان مهلت داده نخواهد شد حافظ قندوزی از علمای اهل سنت حنفی در تفسیر این ؟ آیه روز فتح و پیروزی را روزی میداند که برقائم گشوده میشود (به تسخیر او در می آید ) و هیچ کس را که قبل از آن مومن نبوده است نزدیک شدن به ایمان سود نبخشد ( ینابیع الموده ص۵۱۱ )فلا اخذ بالخنس( تکویر آیه ۱۵)…. پس سوگند یاد نکنم به بسیار پنهان شونده : حافظ قندوزی (حنفی )میگوید که : خنس امامی است که پنهان شود سپس مانند شهاب درخشنده آشکار شود (ینابیع الموده ص ۵۱۵ )
امام حسین علیه السلام از نگاه قرآن و اهل بیت
امام حسین (ع) انسان کامل و تجلی آیات قرآن است . آیات متعددی همچون آیه ی مباهله؛ آیه ی تطهیر؛ آیه ی مودت؛ سوره ی هل اتی؛ آیه ی اولی الامرو….بدون شک درشأن او و دیگر اهل بیت(ع) است. سوره ی مبارکه فجر نیز به دلیل وجود آیه ی ” یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیة فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی” به سوره امام حسین (ع شهرت یافته) است. از طرف دیگر حرکت و نهضت او کاملا منطبق بر آیات قرآن است.
همچنین عظمت شخصیت و نهضت امام حسین (ع) در احادیث و روایات پیامبر اکرم(ص) و ائمه طاهرین از زوایای متعددی منعکس شده است.حضرت فاطمه زهرا(ع) فرمود:به هنگام تولد حسین(ع)، پدرم رسول خدا(ص) بر من وارد شد. من فرزندم را در پارچهای زرد رنگ پیچیده، به دست حضرت دادم پیامبر پارچه را به دور انداخته و فرزندم را درون پارچه سفیدی پیچیده، سپس فرمود:ای فاطمه، او را بگیر! او امام و پسر امام و پدر نه امام است، از صلب او امامان پاک به دنیا میآیند که نهمین آنان قائم آنهاست.( آیتالله محسن امین، فی رحاب ائمه اهل البیت، ج 3، ص 101)
از آنجا که قرآن کریم این کتاب نجات بخش الهی بعد از پیامبر به دست امویان و عوامل آنها مطابق میل و منافعشان تفسیر میشد؛ امام حسین(ع) رسالت احیای قرآن را با پیام بلند عاشورا آغاز کرد أینبار قرآن از حنجره امام حسین(ع) تلاوت شد و رسوم جاهلیت را در هم شکست و خفقان جامعه آن روز مسلمانان را از بین برد و ایشان را از خواب غفلت بیدار کرد. خود ایشان درباره احیاگری قرآن میفرماید:«شما را به زنده ساختن آیات قرآن و از میان بردن بدعتها فرا میخوانم، اگر دعوت مرا بپذیرید، به راه راست و هدایت خواهید رسید.»( ابوالقاسم حالت، کلمات قصار امام حسین(ع)، ص 75)
قرآن کریم در بیانات امام حسن مجتبی
قرآن کریم در بیانات امام حسن مجتبی
امام حسن عليه السلام بعد از بيعت مردم، فرمود: ما حزب پيروز خداييم نزدیکترین خاندان پيامبريم. اهل بيت پاكيزه و پاك اوييم و «احدالثقلين الّذين خلّفهما رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم في امّته والثاني كتاب الله فيه تفصيل كل شي ء «لايأتيه الباطل من بين يديه و لا لامن خلفه»( بحارالانوار،ج 43، ص 359؛ شيخ طوسي، ص691)
و يكي از آن دو گران سنگ هستيم كه رسول خدا در امّت خود به يادگار نهاد و دومي آن، كتاب خداست كه «در آن بيان هر چيز است و از پيش روي آن و از پشت سرش باطل به سويش نمي آيد.»
همچنین ایشان قرآن کریم را امام هدایت معرفی نموده و می فرمایند:
«ما بقي في الدنيا بقيّة غيرهذا القرآن فاتّخذوه اماماً يدلّك علي هداكم و إنّ احقّ النّاس بالقرآن من عمل به و إن لم يحفظه و أبعدهم منه من لم يعمل به و إن كان يقرأه(کشف الغمه،ج1،ص573؛ارشادالقلوب،ص179)
« در دنيا غير از اين قرآن چيزي نمانده است. پس آن را امام خود قرار دهيد تا شما را به هدايت راهنمايي كند. سزاوارترين مردم به قرآن كسي است كه به آن عمل كند، هرچند آن را حفظ نكرده باشد و دورترين فرد از قرآن كسي است كه به آن عمل نكند، هرچند آن را بخواند.»
امام حسن عليه السلام راجع به قرآن کریم در قیامت فرمود::
«إنّ هذا القرآن يجي ء يوم القيامة قائداً و سائقاً يقود قوماً الي الجنّة أحلّوا حلاله و حرّموا حرامه و آمنوا بمتشابهه و يسوق قوماً الي النّار ضيّعوا حدوده و احكامه و استحلّوا محارمه (بحارالانوار،ج78،ص112وج92،ص32)؛ اين قرآن در روز قيامت در حالي كه راهبر است مي آيد؛ مردمي را كه حلال قرآن را، حلال و حرام آن را، حرام گرفته اند و به متشابه آن ايمان آورده اند، به بهشت رهنمون مي شود و مردمي را كه حدود و احكامش را ضايع كرده اند و حرامهايش را روا شمرده اند، به آتش مي اندازد.»
ایشان راجع به شفا بودن قرآن می فرماید:
إنّ هذا القرآن فيه مصابيح النّور و شفاء الصّدور فليجل جال بضوءه و ليلجم الصّفة قلبه، فانّ التّفكير حياة القلب البصير كما يمشي المستنيرفي الظلمات بالنّور(بحارالانوار،ج78،ص112وج92،ص32) چراغهاي نور و شفاي سينه ها در اين قرآن است. پس بايد سالك، در نور آن راه بپيمايد و با اين ويژگي، دل خود را لگام زند؛ زيرا اين انديشيدن حيات دل بيناست، همان گونه كه آدمي در تاريكي ها با نور روشنايي مي گيرد.»
امام حسن عليه السلام در ضمن موعظه اي طولاني پيرامون تمسّك به قرآن فرمود: «واعلموا علماً يقيناً أنّكم لن تعرفوا التقي حتّي تعرفوا صفة الهدي و لن تمسّكوا بميثاق الكتاب حتّي تعرفوا الذي نبذه و لن تتلوا الكتاب حقّ تلاوته حتّي تعرفوا الذي حرّفه فاذا عرفتم ذلك عرفتم البدع والتكلّف و رأيتم الفرية علي الله و التحريف و رأيتم كيف يهوي من يهوي و…(تحف العقول،ص227)؛ يقين داشته باشيد تا ويژگي هدايت را نشناسيد، تقوا را نخواهيد شناخت و تا آناني را كه قرآن را پشت سر انداختيد، نشناسيد، به پيمان قرآن نتوانيد آويخت و تا تحريف كنندگان قرآن را نشناسيد، آن را چنان كه حقّ تلاوت آن باشد، نخواهيد خواند. پس وقتي اينها را شناختيد، بدعت ها و پيرايه ها را نيز خواهيد شناخت و افتراها بر خدا و تحريف را مي بينيد و پي مي بريد آن كه سقوط كرد، چگونه سقوط نمود.
اهل بیت علیهمالسلام و قرآن
پیوند میان قرآن و اهل بیت علیهمالسلام، پیوند میان نور و بینایى است، نور وحى در ذات خود روشن و روشنگر است اما بهرهگیرى از آن نیازمند چشمانى بینا و نافذ است. همراهى اهل بیت با قرآن در حدیث ثقلین تاکید و تأییدى است از سوى پیامآور وحى بر این رابطه وثیق و مستحکم و این رابطه وثیق میان قرآن و اهل بیت با اشاره و خواست صاحب وحى یعنى بارى تعالى بوده است. این مطلب نشانگر جایگاه ائمه و مکتب تفسیرى آنان در رابطه با قرآن دارد.
این مهم در آیات فراوانى از قرآن مورد اشاره واقع شده و بسیارى از آیات در شأن و منزلت آنان نازل شده و یا دست کم مصداق روشن، آنها هستند که خود یکى از مباحث شایسته تحقیق و بررسى است.
امیرمؤمنان على علیه السلام در خطبه118 که در شهر مدینه ایراد شده، به معرفى اهل بیت رسول خدا
پرداخته و در تبیین جایگاه آنان مطالبى را فرمودهاند از جمله :فیهم کرائم القرآن و هم کنوز الرحمن ان نطقوا صدقوا و إن صمتوا لم یسبقوا!
درباره اهل بیت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم آیات کریمه قرآن نازل شده، آنان گنجینههاى علوم خداوند رحمانند، اگر سخن گویند راست گویند و اگر سکوت کنند برآنان پیشى نجویند.
آن حضرت در خطبه 87 در مقام تبیین جایگاه ائمه در قرآن، خطاب به مردم کوفه میفرماید:
فاین تذهبون و انّى تؤفکون و الاعلام قائمة … و کیف تعمهون و بینکم عترةنبیکم و هم ازمّة الحق و اعلام الدین و ألسنة الصدق فانزلوهم باحسن منازل القرآن.
مردم کجا میروید؟ چرا از حق منحرف میشوید؟ پرچمهاى حق بر جاست چرا سرگردانید در حالی که عترت پیامبر شما در میان شماست. آنها زمامداران حق و یقینند پیشوایان دین و زبان های …
راستگویانند، پس باید در بهترین منازل قرآن جایشان دهید….
در این فراز، خاندان رسالت، عِدل و همراه با قرآن معرفى شده و بالاترین جایگاه و منزلت قرآن برای
آنها در نظر گرفته شده است.
جایگاه قرآن کریم از دیدگاه حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام
حضرت علی (علیه السلام) در خطبه 109 نهج البلاغه ضمن تاکید به آموختن قرآن، به جایگاه و منزلت این کتاب آسمانی اشاره کرده و می فرماید:
وَ تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الْحَدِيثِ- وَ تَفَقَّهُوا فِيهِ فَإِنَّهُ رَبِيعُ الْقُلُوبِ- وَ اسْتَشْفُوا بِنُورِهِ فَإِنَّهُ شِفَاءُ الصُّدُورِ- وَ أَحْسِنُوا تِلَاوَتَهُ فَإِنَّهُ أَنْفَعُ الْقَصَصِ-(شرح نهج البلاغة (ابن أبي الحديد) ج ۷، خطبه 109 ، ص 221)
و قرآن را بياموزيد، كه بهترين گفتار است، و آن را نيك بفهميد كه بهار دلهاست. از نور آن شفا و بهبودى خواهيد كه شفاى سينههاى بيمار است، و قرآن را نيكو تلاوت كنيد كه سود بخشترين داستانهاست. (ترجمه نهج البلاغه (دشتی)، ص 211)
همچنین در خطبه ۱۷۷ نهج البلاغه، قرآن را اینگونه توصیف می فرماید:
وَ اعْلَمُوا أَنَّ هَذَا الْقُرْآنَ هُوَ النَّاصِحُ الَّذِي لَا يَغُشُّ- وَ الْهَادِي الَّذِي لَا يُضِلُّ وَ الْمُحَدِّثُ الَّذِي لَا يَكْذِبُ- وَ مَا جَالَسَ هَذَا الْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلَّا قَامَ عَنْهُ بِزِيَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ- زِيَادَةٍ فِي هُدًى أَوْ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًى- وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ- وَ لَا لِأَحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنًى- فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ أَدْوَائِكُمْ- وَ اسْتَعِينُوا بِهِ عَلَى لَأْوَائِكُمْ- فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنْ أَكْبَرِ الدَّاءِ- وَ هُوَ الْكُفْرُ وَ النِّفَاقُ وَ الْغَيُّ وَ الضَّلَالُ- فَاسْأَلُوا اللَّهَ بِهِ وَ تَوَجَّهُوا إِلَيْهِ بِحُبِّهِ(شرح نهج البلاغة (ابن أبي الحديد)، خطبه 177 ج 10، ص .19)
آگاه باشيد همانا اين قرآن پند دهندهاى است كه نمىفريبد، و هدايت كنندهاى است كه گمراه نمىسازد، و سخنگويى است كه هرگز دروغ نمىگويد. كسى با قرآن همنشين نشد مگر آن كه بر او افزود يا از او كاست، در هدايت او افزود و از كور دلى و گمراهىاش كاست. آگاه باشيد كسى با داشتن قرآن، نيازى ندارد و بدون قرآن بى نياز نخواهد بود. پس درمان خود را از قرآن بخواهيد، و در سختىها از قرآن يارى بطلبيد، كه در قرآن درمان بزرگترين بيمارىها يعنى كفر و نفاق و سركشى و گمراهى است، پس به وسيله قرآن خواستههاى خود را از خدا بخواهيد، و با دوستى قرآن به خدا روى آوريد.( ترجمهنهجالبلاغه(دشتى)، ص 334 - 335)
آن حضرت در خطبه ۱۵۷ نهج البلاغه، به جامعيت قرآن كريم اشاره كرده و مي فرمايد:
«ألا إن فیه علم ما یأتی، و الحدیث عن الماضی، و دواء دائکم، و نظم ما بینکم»(نهج البلاغه، خطبه 157، ترجمه مصطفی زمانی، ص 371 – 372، چاپ دوم 1372، ناشر: مؤسسه انتشارات نبوی – قم.)
آگاه باشید که در قرآن اطلاعات از حوادث آینده، داستان هايی از گذشته، درمان دردها و نظم جامعه ی شماست.